منتظرانا

منتظرانا

پرتال شخصی علی منتظران
منتظرانا

منتظرانا

پرتال شخصی علی منتظران

اکنون ..

اکنون ..


فکر می کنم زمان آن رسیده باشد ..


تا همانند فروغ بگویم:


"غم در چشمان من آب میشود"

معجون

هو الکافی |:


ذره ای از غم تو ..

با کمی اشک رخت ..

اندکی هم سودا ..


آماده شد .. این معجون مرگ من است ...

وجود من

هو الرحیم |:


برایم نوشت:

می ترسم آخرش از این شب بیداری ها ..

از این اشک ریختن ها ..

و از این غصه های نا تمام دق کنم

نبودنت آخرش کار دستم می دهد ...

 

و چنین می نگارمش:

مهربانـــم!

دوســــــتت دارم ..

شاید جمله ام سـاده باشد و بیـ معنا ..

اما بدان، قلـــــــبم به واژه واژه اش میـ تپد ...

سرنوشت


هو الحکیم |:


سرنوشت .. قسمت .. مشیت و تقدیر ...

چقدر غریبه ام با چنین واژگانی

و من، تقدیرم را خودم رقم میزنم ..

و تو، توکل کن به خدا


پانوشت: عاشق نشو، اگه شدی باید تا بی انتها تنها بمونی ...